عدم واردات ماشین و ضرر معادن

یک مقام مسئول در وزارت صمت می گوید: ما چندان از حیث شفافیت نگرانی نداریم زیرا براساس قانون معادن، اساسا معادن در قالب مزایده‌های عمومی قابل واگذاری هستند. در گذشته هم همین این روش وجود داشت؛ یعنی وگذاری معدن به شکلی غیر از مزایده عمومی را نداشتیم. الان هم این همان روش است اما وقتی این فعالیت در بورس انجام شود، شفافیت بیشتری را شاهد خواهیم بود.

عدم واردات ماشین و ضرر معادن
1400/10/26 | 10:19:03

رضا محتشمی پور که پیش از این قائم مقام بورس کالای ایران بود پس از آنکه سکان هدایت معاونت معدنی وزارت صمت آن هم با عنوان جدید را به دست گرفت به دنبال شناسایی گلوگاه های موجود است تا مشکلات را از میان بردارد.

 

در ادامه، مشروح گفت و گو با معاونت معدن وزارت صمت را می خوانید:

واگذاری معادن به مردم با چه هدفی در دستورکار قرار گرفت و چه نتایجی را می تواند به همراه داشته باشد؟

واگذاری معادن به مردم پیش تر نیز به طور معمول انجام می‌شود. درواقع بحثی که جدیدا انجام می شود این است که ما بتوانیم با تبدیل کردن معادن و پروانه‌های بهره‌برداری به سهامی عام، مشارکت مردم را در سرمایه گذاری معادن بیشتر داشته باشیم. هدف از این کار چند نکته است؛ نکته اول مشارکت دادن مردم و سرمایه‌های کوچک در سودآوری بخش معدن است. موضوع دیگر آنکه کاهش سطح تعارض بین فعالیت‌های معدنی و مردم در مناطق مختلف کشور می تواند از دستاورد های این طرح باشد. درواقع اگر درآمدی است یا اگر منفعتی از درآمد معادن به دست می‌آید، این منحصر و محدود به تعداد خاصی از سهامدارانش باشد. البته همین الان هم معادن بزرگ ما در قالب شرکت‌های معدنی در بورس‌ها به صورت سهامی عام اداره می شوند اما بحث این بوده که ما پروانه‌های بهره‌برداری را هم دربورس‌ها عرضه کنیم تا هم سطح شفافیت افزایش پیدا کند و هم مردمی که تمایل دارند در فعالیت های معدنی سرمایه گذاری و مشارکت کنند به ویژه مردم مناطقی که معادن در آن فعال هستند را جذب کنیم و سرمایه‌هایشان را در حوزه معدن به کار بگیریم که هم در تامین مالی بخش معدن بتواند کمک کند و هم یک احساس تعلق بیشتری را در مردمی که در مناطق مختلف معادن را می‌بیند و با آنها ارتباط دارند، ایجاد کند.

اولین پروژه در این طرح چیست؟

اولین پروژه‌ای که در این قالب در حال عرضه به مردم است، معدن «جانجا» در شمال سیستان و بلوچستان است. این معدن، یکی از معادن بزرگ مس کشور بوده و مقدمات کار بیش از یک سال است که عملیات اکتشافی آن انجام شده است. حدود 650 هزار تن ذخیره معدنی در آنجا دیده می‌شود و امیدواریم که بتواند پاسخ خوبی به تقاضای مشارکت در بخش معدن باشد. در حال حاضر این معدن آماده صدور پروانه بهره‌برداری است. مزایده اولیه برای انتخاب تیم مدیریت پروژه نیزانجام شده است. پس از انتخاب این تیم مکلف است که همزمان با تجهیز معدن، 30 درصد از سهامش را هم به مردم عرضه کند.

 این کار بیشتر در راستای افزایش مسوولیت‌های اجتماعی معادن دارد انجام می‌شود؟ یا در راستای واگذاری‌های شفاف و جلوگیری از فساد در واگذاری‌ها؟

رویکرد بیشتر رویکرد مسوولیت اجتماعی است. البته شفافیت نیز بیشتر خواهد شد. ما چندان از حیث شفافیت نگرانی نداریم زیرا براساس قانون معادن، اساسا معادن در قالب مزایده‌های عمومی قابل واگذاری هستند. در گذشته هم همین این روش وجود داشت؛ یعنی وگذاری معدن به شکلی غیر از مزایده عمومی را نداشتیم. الان هم این همان  روش است اما وقتی این فعالیت در بورس انجام شود، شفافیت بیشتری را شاهد خواهیم بود.

 ما شاهد این هستیم که وزارتخانه یک الزامی برای عرضه در بورس در نظر گرفته است؛ درحالی‌که بالادست مثل فعالان سنگ‌آهن، خودشان سال گذشته پیشنهاد دادند و با بورس کالا یک توافقنامه‌ای را امضا کردند چرا وزارتخانه از الزام استفاده کرد درحالی‌که خود حلقه‌های مختلف این زنجیره تمایل به عرضه در بورس دارند؟

 

الزاما در مورد کالاهایی که حساسیت در بازار دارند مقداری ناگزیر است. شما فکر کنید که در یک بازاری صد واحد نیاز دارید و صد و ده واحد تولید. به طور منطقی یعنی اینکه پس یک مقدار بیشتر از نیاز بازار تولید می‌شود و همه می توانند آن چیزی که می‌خواهند را بخرند و 10 واحد هم مازاد داریم که می‌توانیم صادر کنیم. اما معمولا درصد بسیار بزرگتری از تقاضا همراه این می‌آید یعنی به جای اینکه مثلا 50 واحد از تقاضا بیاید، یکباره 80 واحد از تقاضا به بورس می‌آید. آن وقت یک شرایط نامتعادلی شکل می‌گیرد و بازاری که به طور طبیعی مازاد هم دارد و تعادل در عرضه و تقاضا هم دارد که نباید در آن التهاب وجود داشته باشد، اما شما می‌دانید تابلوی بورس با  افزایش قیمت و التهاب مواجه می‌شود. به این دلیل است که اساسا سیاستگذار اگر کالا حساسیت نداشته باشد اصلا ورود نمی‌کند.

 

 تکمیل زنجیره ارزش موضوع مهمی است اما واحدهای بزرگ معدنی کشور خودشان به نوعی فولادساز شده‌اند و حالا ترس از کمبود مواد اولیه برای واحدهای فولادی‌ باعث شده که فولادی‌ها هم وارد بخش معدن شوند،‌ اما این موضوع که واحدها را به تکمیل زنجیره ارزش تشویق کنیم، به نوعی باعث شده که از توسعه اکتشاف عقب بمانیم برنامه وزارت صمت برای ایجاد  توازن  چیست؟‌ به هر حال به نوعی واحدهای معدنی می‌توانند در آینده نزدیک رقیب واحدهای فولادی باشند.

 

اشاره کردم آن چیزی که امروز گلوگاه بخش اکتشافی است، نه عدم سرمایه گذاری واحدهای بزرگ، البته ما این مشکل را داریم. من این را به عنوان یک مشکل قبول داریم؛ اما گلوگاه این نیست. اگر ما نتوانستیم آن اکتشافی را که باید انجام بدهیم را اجرایی کنیم ریشه‌اش در تعارض قوانین و مقررات است. اما بله؛ این اشکال وجود دارد که بخش های معدنی ما آن سرمایه گذاری لازم را در بحث اکتشاف و توسعه نداشتند؛ اما اگر از آنها هم بپرسید این مساله یعنی مساله‌ اشکالات مقررات را به عنوان عامل متوقف‌کننده در بخش اکتشاف می‌دانند.

 

نکته‌ی دوم اینکه درواقع معدنی‌های ما فولادساز شدند و فولادسازهای ما معدنی، خیلی این خارج از قاعده اقتصاد در دنیا نیست. به هر حال یکپارچه شدن زنجیره ارزش در دنیا خیلی چیز عجیبی نیست. خیلی از صنایع و خیلی از شرکت های بزرگ را شما می‌بینید که در طول زنجیره عرضه سرمایه گذاری می‌کنند. اتفاقا یکی از نقایص ما در کشور همین مساله‌ چندتکه شدن زنجیره ارزش است. شما وقتی این زنجیره را نگاه می‌کنید می‌بینید که حداقل سه الی چهار بازیگر در طول این زنجیره باید باشند. چرا این اتفاق افتاده است؟ بخش زیادی‌اش به خاطر مداخلات قیمتی بوده است. به این معنی که مثلا ما به یکی گفتیم شما با این قیمت تولید کنید. خیلی صرفه اقتصادی برای حلقه بعدی اش ایجاد کردیم. بنابراین برای حلقه بعدی‌اش صرفه داشته که حتی در یک ضریب بهره برداری پاییی مثلا با 30-40 درصد ظرفیت تولید، بیاید و در این حلقه وارد شود. چرا؟ چون که عملا چند درصد عدم تولیدش را هزینه‌اش را آن مداخله دولت در قیمت گذاری مواد اولیه پوشش داده است. اگر ما این مداخلات را از بازار بگیریم که باید بگیریم و این ناگزیر است. ما سال‌ها در زنجیره فولاد قیمت‌گذاری دستوری داشتیم. اعلام کردیم که قیمت کنسانتره چقدر، نرخ دانه بندی چقدر، نرخ آهن اسفنجی چقدر، گندله چقدر و حتی میزان سهمیه ای که به واحدها تحویل می‌دادیم مشخص بوده که به هر واحدی آنقدر تحویل می‌دهیم. جدول قیمت داشتیم و طبق آن تحویل می‌دادیم. این مساله باعث شده که در یک زنجیره هایی صرفه اقتصادی ایجاد شده و واحدهای مختلفی رفتند سرمایه گذاری کردند؛ سیاست دولت خروج از این فضا است. اساسا دنبال این نیستیم که سراغ قیمت های دستوری برویم. البته این در بازاری که تا امروز درصد زیادی از معاملات براساس قیمت های مداخله ای تعیین می‌شده، طبیعتا خروجش هم کار ساده ای نیست. همین امروز وقتی که ما در مورد خروج از دستوری عمل کردن در حوزه زنجیره فولاد می‌رویم، صرفه اقتصادی خیلی از واحدهای ما زیر سوال می‌رود؛ لذا خروجش هم به این سادگی نیست و یک شبه انجام نمی شود. اما راهبرد کلی دولت که در قوانین هم همین از ما خواسته شده است، خروج از حوزه مداخلات قیمتی است. طبیعتا این بازار را آرام به یک شکل جدیدی خواهد رساند. یکی از تبعاتش همینی است که شما به آن اشاره کردید؛ یعنی اینکه شرکت‌ها حالا برایشان معنی پیدا می‌کند که زنجیره خودشان را به سمت بالا یا به سمت پایین توسعه بدهند و این اتفاق در بازار ایران دارد می‌افتد. البته آن مشکلی که در اکتشاف داریم برای ما دارد یک گلوگاه‌هایی را درست می‌کند. همین طور در حوزه‌ی انرژی. ما امروز با مساله گلوگاه انرژی در توسعه زنجیره ارزش مواجه هستیم. بعضی از دوستان ما فکر می‌کنند که مثلا ما این زمستان را به دلیل یک اتفاقی با مشکل قطع گاز مواجه شدیم! نه؛ این روند مصرف گاز در کشور ما دارد ما را به سمتی می برد که جلوی خیلی از واحدهای تولیدی باید یک علامت سوال بگذاریم. آیا ما خوراک لازم را برای توسعه بیشتر از این داریم؟ در زنجیره فولاد این مساله خیلی جدی است. ما باید این بازنگری در توسعه زنجیره فولاد را داشته باشیم. الان تقاضای بسیار زیادی برای ایجاد واحدهای جدید فرآوری فولاد وجود دارد. ما فکر می‌کنیم این واحد ها در آینده نزدیک اگر قرار باشد که بی‌محابا رشد کنند، با مساله تامین انرژی مواجه خواهند شد. این یک مساله ای است که باید جدی به آن بپردازیم.

 

 پس چرا در سا‌ل‌های اخیر هیچ اقدامی صورت نگرفت؟

 

بله؛ یک بحث همین است. یعنی همین الانی که داریم با هم صحبت می‌کنیم هم ما مساله‌ی کمبود گاز را داریم. حتی برای تامین همین کمبود هم نیاز به سرمایه‌گذاری بیشتر در حوزه گاز داریم و همان طور هم که شما گفتید فولادی‌ها امروز این بحث را مطرح کردند و دارند پیگیری می‌کنند. صنعت پتروشیمی قبل از صنعت فولاد وارد این بحث شده است. پس در وزارت نفت پیگیری می‌شود و به طور جدی دارد پیش می‌رود. حتی برای اعدادی کمتر از 55 میلیون تن هم این مساله باید به صورت جدی پیگیری شود و دارد دنبال می‌شود. و اگر نشود، می‌تواند محدودیت خیلی جدی باشد.

 

 یعنی امکان دارد که رقم چشم انداز 1404مان تغییر کند؟

 

امیدوارم به سمت بالا تغییر کند؛ که نیازمند توسعه بخش انرژی است.

 

 به بحث گلوگاه قوانین مقررات اشاره کردید که خودش یکی از مشکلات اصلی در توسعه اکتشافات و به طور کلی در توسعه بخش معدن بوده است. اما یکی از مشکلاتی که حالا ما داشتیم، بحث تامین ماشین‌آلات بود که اخیرا هم مطلبی از سمت شما نقل قول شد که 500 دستگاه ماشین آلات معدنی برای واردات تاییدیه گرفتند و حالا یکسری مساله رسانه‌ای پیش آمد که می‌تواند پشت‌پرده‌هایی داشته باشد. در این رابطه هم یک توضیحی بفرمایید.

 

برآوردهای ما براساس آماری که داریم، نشان می‌دهد که حدود 57 هزار ماشین برداشت و بارگیری در معادن فعال است. عمر متوسط آنها هم نزدیک به 20 سال است. این نشان می دهد که ما همین امروز در معادن به شدت با بحران ماشین‌آلات مواجه هستیم؛ چراکه اساسا ماشین 20 ساله معدنی دیگر یک ماشین فرسوده است اگر فرض کنید بعد از 20 سال کارکرد ما بخواهیم این ماشین را از رده خارج کنیم، یعنی سالی پنج درصد از این ماشین‌آلات را باید کنار بگذاریم. یعنی ما قرار نیست معدن جدید داشته باشیم و قرار نیست هیچ افزایش عملیات خاکبرداری و درواقع بهره‌برداری از معادن و هیچ عملیات توسعه‌ای را فرض کنیم که قرار نیست دست بگیریم. ما تا امسال تقریبا تولید ماشین‌آلات معدنی در کشور نداشتیم. ماشین آلات راهسازی داشتیم، اما معدنی نداشتیم. تقریبا که می‌گوییم چون چند تا استثنا در حد چند عدد داشتیم.

 

 پس چرا برای واردات محدودیت می‌گذاشتند؟

 

خب این یکی از نقایص جدی ما هست. با این حساب تولید داخلی تقریبا نداشتیم و باید این را وارد می‌کردیم.

 

 یعنی ما با وجود اینکه نیاز داشتیم که ماشین‌آلات در معادن وارد شود و تولید داخل هم نداشتیم، اما برای وارداتش هم خودمان یک مانع داخلی ایجاد کردیم.

 

دقیقا.

 

 با چه منطقی؟

 

با این منطق که شاید نیاز نباشد و شاید درواقع این تقاضا یک تقاضای غیرمنطقی باشد. همچنین ما بخواهیم از تولید ماشین‌آلات در داخل کشور حمایت کنیم.

 

 تولیدی که هنوز شکل نگرفته!

 

بله. دو تا مساله را باید از هم جدا کنیم؛ یکی اینکه اساسا اینکه ما بخشی از تولید را بخواهیم متوقفِ یک بخش دیگری از تولید کنیم، خیلی قابل دفاع نیست. یک وقت شما می‌گویید مصرف نکنیم، درحالی که توان تولید داخلی آن را ندارند. این حرف درستی است. مصرف در مقابل تولید. اما بخشی دیگر می‌گویید تولید در مقابل تولید. من جلوی تولید را در معادن بگیرم برای اینکه می خواهم تولید را در جای دیگر توسعه دهم. بخشی از این قابل قبول است. چرا قابل قبول است؟ برای اینکه اساسا معدنکاری یک عملیات ماشین پایه است. بنابراین وقتی شما جلوی واردات ماشین را می‌گیرید یا جلوی تامین ماشین را می‌گیرید یعنی جلوی تولید را گرفتید. من آمار دارم که تنها در یکی از معادن بزرگ ما، فقط یک میلیون تن افت تولید داشتیم.

 

 به دلیل عدم واردات.

 

به دلیل عدم تامین به موقع ماشین. اولین مساله ما همین است. بله؛ واقعا آن قابل دفاع نیست.

 

از طرف دیگر ما باید ظرفیت‌سازی کنیم. وقتی می‌گویم عملیات معدنی عملیات ماشین پایه است، پس شما اگر دانش فنی تولید ماشین‌آلات و اگر ظرفیت تولید ماشین‌آلات در کشور را نداشته باشید، قطعا در درازمدت کاملا در بخش معدنی وابسته می‌شوید. این دو تا را باید با هم دید به ویژه وقتی شما در یک کشوری تحت تحریم هستید؛ یعنی شما نه برای ماشین بلکه برای واردات قطعه ماشین یا یک لوازم یدکی هم با مساله و مشکل مواجه هستید. لذا مدیریت این مساله یک تصمیم صفر و یکی نیست که من بگویم واردات را انجام بدهیم یا واردات را انجام ندهیم. شما هم باید واردات انجام بدهید و هم باید به فکر توسعه ظرفیت‌های ساخت داخل باشید. ما هر دوی اینها را با هم نیاز داریم.

 

ما امروز وضعیت خوبی در کشور برای تولید داخلی داریم‌، اما بزرگنمایی در آن می تواند از آن طرف برای ما آسیب زا باشد. آن موضوعی که من گفتم 500 مورد ماشین آلات در یک دوره زمانی که سیستم ثبت اطلاعات واردات را داشتیم، 500 ماشین آلات وارد شده است نه اینکه ما الان 500 تا ماشین آلات وارد کردیم. در واقع برای یک بازه زمانی است.

 

 مربوط به چه بازه ای است؟

 

تقریبا از سال 98 تا  الان. آن چیزی که در سیستم های ما ثبت شده  حدود این عدد را نشان می‌دهد. این عدد فاجعه است.

 

 یعنی عملا سالی 250 دستگاه وارد شده یا تازه تایید گرفتند.

 

 تاییدیه ها بیشتر و واردات کمتر بوده است. اگر بخواهیم محافظه کارانه صحبت کنیم، ما حدود سه هزار تا در هر سال ماشین‌آلات معدنی نیاز داریم. اگر نتوانیم این سه هزار تا را تامین کنیم، درواقع به مرور معادنمان تبدیل به پارکینگ ماشین آلات مستهلک می‌شوند که این اتفاق افتاده است. من وقتی به شما می‌گویم میانگین عمر ماشین آلات فعال در معادن 20 سال است؛ یعنی که این اتفاق افتاده است.

 

منبع:اقتصاد نیوز

 

 

 



شرکت معدنی و صنعتی گل گهر

رویش باورها در دل کویر

شرکت فناوران طیف صنعت کویر

طراحی و ساخت سیستم مکانیزاسیون جا به جایی مواد و اجسام

شرکت معدنی آهن آجین (آجیمکو)

گروه آجین متشکل از شرکت معدنی آهن آجین، شرکت معدنی مهر آجین، ...

شرکت معدنی و صنعتی چادرملو

چادرملو، نماد توسعه پایدار - پیشگام در تکمیل زنجیره تولید